روش های بهبود مهارت های ارتباطی در محل کار
به گزارش جام پارسی، خبرنگاران - ترجمه از امیر ابوالمعصوم: داشتن مهارت های ارتباطی قدرتمند در هر مرحله ای از زندگی به شما یاری فراوانی خواهد نمود. این مساله در محل کار نمود بیشتری دارد. من شخصا با چندین فرد توانمند که به معنای واقعی استاد مهارت های ارتباطی بودند، کار نموده ام.
چند تایی از دوستان من سخنوران شگفت انگیزی بودند که می توانستند شروع به تعریف کردن داستانی بنمایند و تمام افراد درون اتاق را درگیر آن داستان بنمایند. ما هم که آنجا بودیم در حالی که به آرامی از آنجا دور می شدیم، احساس الهام بخشی وجود ما را فرا گرفته بود و بی صبرانه مشتاق بودیم تا یاری کنیم و نتیجه اش را ببینیم. بقیه روسای من افرادی بسیار ماهر در نشان دادن مسیر واضح به ما و تفهیم انتظاری که از ما به عنوان کارمند داشتند، بودند.
من دقیقا می دانستم چه انتظاری از من می رود و چگونه به اهدافم دست پیدا کنم. این اساس نقش پرانرژی و پر طراوتی بود که من به عهده داشتم. آنچه که من دریافتم این است که مهارت های ارتباطی قدرتمند، برای عملکرد عالی ما در محل کار به طرز باورنکردنی مفید و گاهی حیاتی است. در اینجا نگاهی می اندازیم به این که چگونه مهارت های ارتباطی خود را برای پیروزیت در محل کار بهبود ببخشیم. لطفا در ادامه با ما همراه باشید.
چگونه بهبود مهارت های ارتباطی به پیروزیت شما یاری می نماید
بهبود مهارت های ارتباطی راه رسیدن به پیروزیت را از روش های مختلفی هموار می نمایند. بیاید نگاهی به برخی از آن ها بیندازیم.
خلق یک تجربه مثبت
در اینجا 2 مثال از این که چگونه بهبود مهارت های ارتباطی به خلق تجربه مثبت یاری می نماید را ذکر نموده ام. در ادامه با ما همراه باشید.
وقتی برای اولین بار به شهری که اکنون در آن زندگی می کنم آمدم، شروع به جستجوی کار کردم. با توجه به مصاحبه ای که قبلا به صورت اینترنتی انجام داده بودم، به آدرسی که به من گفته شده بود رفتم. با رسیدن به محل آدرس مورد نظر، برای پیدا کردن جای دقیق آن مکان چند دقیقه ای در آن حوالی مشغول رانندگی شدم.
بعد از 15 دقیقه گشتن و جستجو بالاخره آدرس محل را پیدا کردم و آماده رفتن به محل مصاحبه شدم. آنچه فهمیدم این بود که آدرس محل در انتهای یک کوچه بود که هیچ تابلویی از شرکت مورد نظر جلوی در نبود و تنها یک شماره پلاک بالای در موجود بود. آن شخصی که چنین آدرس غیر دقیقی به من داد، یک تجربه بد را برای من رقم زد.
اگر آن ها در ارتباط با من مسیر دقیق تری را تشریح نموده بودند، مسلما تجربه من بسیار بهتر از این می بود. در عوض تمام تجربه من بسیار بد شروع شد و کل دیدارم را تحت تاثیر قرار داد. به عنوان کارآموز، اغلب در تنهایی هایم، با آن کسی که قرار بود مصاحبه کاری انجام بدهم، حرف می زدم و اطلاعاتی درباره خودم به او می دادم. برای تمرین این کار بعلاوه تصویری از کل شرکت، گروهی که قرار است به آن ها بپیوندم و این که چگونه نقش آن ها بر روی شرکت تاثیر می گذارد در فکرم ساخته بودم.
بار ها و بار ها مصاحبه گر ها به من گفته بودند تصویری که من از یک شرکت و نقش خودم در آن شرکت در فکر داشتم، واضح ترین تصویری است که کسی برای آن ها تشریح نموده است. وقتی من به طور واضح با آن ها حرف می زدم، آن ها تجربه مثبتی داشتند. حتی وقتی که آن جایگاه به درد من نمی خورد، باز هم آن ها می خواستند به خاطر آن تجربه مثبت در جلسه مصاحبه کاری با من در تماس باشند.
یادتان باشد که مهارت های ارتباطی قدرتمند در هر تعاملی که با بقیه دارید، تجربه ای مثبت بر جای می گذارد.
یاری به مهارت های رهبری کردن
توانایی رهبری دیگران به تنهایی یک مهارت مخصوص است. مربی بودن و هدایت کردن دیگران به سمت پیروزیت بزرگترین نشانه رهبران بزرگ است. یکی دیگر از ابعاد شخصیتی رهبران موثر توانایی ارتباط برقرار کردن منطقی با دیگران است.
همان گونه که در بالا گفته شد، داشتن رهبری که به طور واضح و ساده بتواند ماموریت شرکت و مسیری که قرار است به آن سمت برود را تشریح کند، نقش زیادی در مشخص او به عنوان کاپیتان کشتی خواهد داشت که بقیه می خواهند سوار آن بشوند. دقیقا مثل این می ماند که بگویی اینجا مقصد ماست و قرار است این گونه به آن مقصد برسیم، به گونه ای که برای همه کسانی که می خواهند سوار عرشه شوند گویا باشد.
دیگر مولفه حیاتی یاری همه سازمان برای به حرکت در آوردن کشتی در مسیر صحیح این است که هر کسی دقیقا بداند نقش او در این مسیر چیست. چگونه قرار است شما به حرکت صحیح این کشتی در مسیر یاری کنید به گونه ای که کاملا مطابق با خواسته های رهبر سازمان باشد؟
اگر شما مدیر یا رئیسی دارید که به شما نشان می دهد که چه چیزی نه تنها شما را به پیروزیت می رساند، بلکه چگونه عملکرد شما یاری می نماید تا شرکت نیز پیروز گردد، شما یک برنده ذاتی در تیم تان دارید. یک رئیس با بالاترین مهارت های ارتباطی!
ساختن تیم های بهتر
همه ما به گونه ای در یک تیم در حال کار کردن هستیم. اگر شما مهارت های ارتباطی قدرتمندی داشته باشید، به شما یاری می نماید تیم های بهتری بسازید. این یک حقیقت است؛ می خواهد یک شرکت فناوری اطلاعات با 100 برنامه نویس زیر دست شما باشد، یا کسب و کار خودتان باشد و شما دائما با مشتریان و فروشندگان ارتباط داشته باشید.
وقتی شما این مهارت های ارتباطی را در تعامل با آن ها نشان می دهید، در حال ساختن تیم بهتری هستید. حالا بیایید به سراغ این برویم که این مهارت های ارتباطی چگونه قرار است، به شما یاری کند که مسیر پیروزیت شما هموارتر بگردد.
چگونه مهارت های ارتباطی را برای پیروزیت در محل کار بهبود ببخشیم؟
نکات، ترفند ها و تکنیک های فراوانی برای بهبود مهارت های ارتباطی وجود دارد. من نمی خواهم شما را در انبوهی از اطلاعات غرق کنم، پس بیایید بر روی مسایلی تمرکز کنیم که بیشترین سود را برای سرمایه گذاری شما بر می گردانند.
آگاهی از بیشتر این نکات بسیار آسان است، اما زمان و کوشش زیادی برای اجرایی کردن آن ها احتیاج است.
1. گوش دادن
آیا تا به حال مثل شما دو گوش دارید و یک دهان را شنیده اید؟ خب دلیلش را بدانید:
یک مستمع خوب بودن نیمی از معادله یک تعامل گر خوب است. افرادی که این توانایی را دارند که واقعا به کسی گوش بدهند، می توانند جواب با معنایی به سوالات آن شخص بدهند. اگر شما نمی خواهید وقت بگذارید و قشنگ به حرف های کسی گوش بدهید، پس شما دارید به خودتان، آن شخص و به کل بخش خود آسیب می زنید.
آیا افرادی را می شناسید که هنوز صحبت شما تمام نشده شروع به صحبت کردن می نمایند؟ مثل آن شخص نباشید. آن ها حداقل به نیمی از حرف هایی که گفته شده توجهی نداشته اند؛ بنابراین کلماتی که از دهان آن ها خارج می گردد، قرار است فقط مربوط به بخشی از آنچه گفته شد باشد.
به حرف های طرف مقابل کاملا گوش بدهید و با هر از چندی سکوت کردن نیز مسئله ای نداشته باشید. بیش و قبل از هر چیز بر روی مهارت گوش دادن خود کار کنید.
2. مخاطب خود را بشناسید
شناخت مخاطب نیز یکی دیگر از اجزای حیاتی مهارت های ارتباطی قدرتمند با دیگران است. روشی که شما با مدیر خود تعامل دارید باید از روشی که با فرزند خود ارتباط می کنید، تفاوت داشته باشد. منظور من این نیست که در برخورد با هر شخصی نقش متفاوتی را بازی کنید. اصلا این گونه نیست.
خوب است که از این منظر به قضیه نگاه کنید:
تصور کنید همان کلمات و همان زبان بدنی که با آن با همسرتان تعامل می کنید، به همان صورت با مدیرتان رفتار کنید. اکنون این موضوع برایتان واضح تر نشد؟! شما می خواهید مطمنن شوید که نوعی از ارتباط را بهره ببرید که با موقعیت مخاطب شما ارتباط داشته باشد.
3. سخن را کوتاه کنید
من با یکی از طرف های تجاری شرکت 3 بار در سال، ناهار می خوریم. الان چندین سال است که با هم درباره تجارت شخصی صحبت می کنیم. این شخص یکی از افرادی است که به سادگی دیگران را با کلمات زیاد غرق می نماید. برخی وقت ها که از او سوالی می پرسم، مثل بهمنی که از کوه پایین می آید زیر کلماتش غرق می شوم؛ به گونه ای که بیشتر از قبل گیج می شوم. احتیاج به گفتن نیست که چرا نتوانسته ایم با هم تجارت شخصی خودمان را راه بیاندازیم.
مثل شریک تجاری من در هنگام ناهار نباشید. هدف صحبت کردن یا ارتباط داشتن با همدیگر، اشتراک گذاشتن اطلاعات واقعی است. هدف ما گیج کردن کسی نیست، هدف این است که وضوح هدف را در هر شرایطی حفظ کنیم.
چیزی را که باید بیان کنید، به مختصرترین شکل ممکن بیان کنید. این به این معنی نیست که گفتگوی جالبی درباره هوا یا مسابقه فوتبال عصر نداشته باشید. نکته اینجاست که با کلمات چنان یورش و حمله ای به طرف مقابل نکنید که وقتی از پیش شما می رود، فکرش بعد صحبت با شما بیشتر از قبل درگیر باشد.
4. ارتباط بیش از حد
منظور من از ارتباط بیش از حد این است که مطمئن شوید که فرد مقابل، اهمیت آن بخشی که شما با وی به اشتراک می گذارید را درک نموده است. این کار می تواند به سادگی، ولی موثر انجام گردد. یک مثال خوب این است که بیشتر کمپانی های بزرگ در فصل پاییز از کارمندان درباره تجدید نظر در قراردادشان پرس و جو می نمایند. شرکتی که من برایش کار می کردم این کار را بین اول تا پانزدهم مهر ماه انجام می داد. بخش پرداخت حقوق با تمام کارمندان قبل از یکم مهرماه تماس می گرفت و به آن ها تاریخ ثبت نام را یادآوری می کرد. بعلاوه یک تلفن و یک ایمیل به آن ها می دادند تا اگر سوالی داشتند، با آن بخش تماس بگیرند.
2 هفته بعد، همه ما یک ایمیل پشتیبان دریافت می کردیم که همان اطلاعات را دوباره یادآوری می کرد. سومین ارتباط، درست یک هفته قبل از این اتفاق با ما برقرار می شد و بار دیگر 1 روز قبل از شروع این ثبت نام به ما یادآوری می شد. در نهایت ما 2 ایمیل دیگر در طول مدت ثبت نام دریافت می کردیم که به ما یادآوری می کرد که ثبت نام در چه تاریخی تمام می گردد. هیچ اطلاعات خاصی رد و بدل نمی شد، بلکه بیشتر یک یادآوری بود. این یک ارتباط بیش از حد، ولی موثر است.
5. زبان بدن
زبان بدن آخرین رکن اساسی بهبود مهارت های ارتباطی برای پیروزیت در محل کار است. این چیزی است که بیشتر ما قبلا درباره آن شنیده ایم، اما یادآوری کردن قطعا ضرری ندارد. وقتی من با شخصی که با او راحت هستم دیدار می کنم، تمایل دارم در صندلی خود فرو بروم و دست به سینه بنشینم. وقتی که یک باره متوجه می شوم به این صورت نشسته ام، صاف می نشینم و دست هایم را کنار بدنم می برم. من به یاد می آورم که دست به سینه نشستن بار ها به عنوان نمادی از مخالفت و تضاد تعبیر شده است.
در کل برترین قانون در محل کار این است که تا می توانید زبان بدن تان به سمت باز بودن متمایل باشد. این یعنی این که طرز ایستادن شما آرامش را منتقل کند، دست به سینه نایستید و وقتی با شخصی صحبت می کنید مستقیم به چشم های او نگاه کنید.
وقتی در مقابل دیگران صحبت می کنید، کاملا سرپا بایستید و با صدای رسا صحبت کنید. این امر، وجود اعتماد به نفس در شما را به مخاطب منتقل می نماید.
نتیجه گیری
داشتن مهارت های ارتباطی قدرتمند در بسیاری از سطوح زندگی شما به یاری شما خواهد آمد، مخصوصا در محل کار. ارتباطات خوب، یاری می نماید تیم های بهتری بسازید، بعلاوه برای کسانی که با آنان ارتباط برقرار می کنید، تجربیات مثبتی رقم بزنید. یادتان باشد که بهبود مهارت های ارتباطی برای رهبری حیاتی است.
تاکتیک ها و تکنیک های بی شماری برای بهبود این مهارت وجود دارد. در اینجا ما بر شمردیم که چگونه این مهارت را برای پیروزیت در محل کار بهبود بدهیم. اکنون بروید و برای پیروزیت در محل کار خود روی مهارت های ارتباطی تان کار کنید.
منبع: lifehack
پ
منبع: برترین ها