15 برند خودروی منقرض شده که کاش هنوز بودند
به گزارش جام پارسی، در طول بیش از یک قرن، صدها شرکت خودروسازی در دنیا به دنیا آمدند و بسیاری از آن ها به دلایل مختلفی همانند بحران های مالی، مدیریت ضعیف یا تغییر سلیقه بازار، برای همواره از صحنه خارج شدند. با این حال، بعضی از این برندها آن قدر تاثیرگذار، متفاوت و محبوب بودند که نامشان هنوز هم در فکر علاقه مندان زنده است. در این مطلب، به سراغ 15 برند خودروی منقرض شده می رویم که اگر امروز دیگر بار متولد می شدند، می توانستند با مدل های مدرن و فناوری های تازه، روح تازه ای به صنعت خودرو ببخشند.

خبرنگاران - الهام زهره وند: تعداد خودروسازانی که از سرانجام قرن نوزدهم تا به امروز وجود داشته اند، حیرت آور است. دلایلی به تنوع رکود مالی و بحران های مالی، مدیریت ضعیف، تغییر روندها و حتی تقلب آشکار، باعث سقوط بسیاری از برندهای مشهور - و بعلاوه ناشناخته - شده اند. در واقع، تاریخچه خودروسازی پر است از داستان هایی درباره نابودی و فروپاشی خودروهایی که محبوبیت فراوانی داشتند.
گاه گاهی بعضی از خودروسازان منقرض شده به وسیله احیا دوباره به پیروزیت دست پیدا می نمایند، مانند بوگاتی و اسپیکر. بعضی دیگر، کوشش برای بازگرداندن شکوه گذشته را با شکست های مشهور تجربه نموده اند. برند Stutz نمونه ای است که پس از بازگشت پیروز، دوباره از بین رفت و کوشش دیگری برای احیا آن انجام شد، اما همان طور که فوربس اشاره نموده، بار دیگر از دست رفت و احتمالاً برای همواره از صحنه خارج شد.
با وجود این پیروزیت ها و شکست ها، تفکر درباره آینده ای که این خودروسازان در برابر فشارهای بازار تسلیم نمی شدند و فرصت تجربه یک روز مسابقه مدرن را پیدا می کردند، اغلب جالب و حتی کمی احساسی است. این 10 برند شایسته یک حضور دوباره در قرن 21 هستند.
1. American Motors Corporation (شرکت موتور آمریکایی - AMC)
همواره تحت الشعاع در منظره خودروسازی آمریکا، AMC یک خودروساز مبتکر بود که بسیاری از خودروهای محبوب را فراوری کرد. با خودروهای قدرتمندی همچون Marlin و AMX و بعلاوه Rambler و Eagle قابل اعتماد، AMC در یافتن بازارهای بدون رقیب و ارائه مدلی متفاوت از هر خودرو دیگری پیروز بود. اگر این برند به حیات خود ادامه می داد، بدون شک خودروهای مدرن AMC همچنان خاص و متفاوت بودند.
اگرچه به علت رقابت، احتمالاً فراوری SUV را هم آغاز می کرد، اما به احتمال زیاد خط فراوری خودروهای جمع وجور و استیشن واگن سرگرم نماینده خود را حفظ می کرد که بسیاری از خودروسازان آمریکایی از آن ها دست کشیده اند. افزون بر این، نسخه ای مدرن از AMX می توانست رقیبی واقعی برای C8 کوروت آمریکایی باشد. AMC همواره خودروسازی کوچک با توانایی بزرگ بود و تماشا آنچه می توانست با مهندسی و فناوری قرن 21 انجام دهد، هیجان انگیز بود.
2. Studebaker Corporation (شرکت استودبیکر)
دیگر خودروساز کمتر شناخته شده آمریکایی، استودبیکر است که به فراوری خودروها و کامیون های باکیفیت و مجذوب کننده شناخته می گردد و در اواخر دهه 1800 در میان خودروسازان آمریکایی برجسته بود. همان طور که کتابخانه اسمیتسونیان اشاره نموده، استودبیکر ابتدا به عنوان سازنده ارابه های اسبی آغاز به کار کرد و اگر امروز وجود داشت، قدیمی ترین خودروساز جهان محسوب می شد. اگرچه به عنوان فراورینماینده خودروهای عملکردی شناخته نمی شد، اما موتورهای V8 چشمگیری فراوری کرد، از جمله بعضی با سوپرشارژر.
یکی از مدل هایی که می تواند امروز مجذوب کننده باشد، Hawk است؛ یک کوپه لوکس با قدرت V8 و طراحی زیبا و راحت. امروزه، احتمالاً موتور آن کوچک تر می شد و با توربو و یا سوپرشارژر تقویت می شد. طبق اعلام مؤسسه اسمیتسونیان، استودبیکر بعلاوه شرکت Paxton، فراورینماینده سوپرشارژر، را خریداری نموده بود. به راحتی می توان تصور کرد این همکاری منجر به فراوری خودروهای سوپرشارژر مدرن گردد که از پیشرفت های مهندسی و فناوری القای اجباری بهره می برند. استودبیکر می توانست رقیبی جدی برای بیوک یا ولوو در بازار خودروهای لوکس اما نه چندان گران قیمت باشد.
3. Duesenberg Motors Company (شرکت موتور دوسنبرگ)
در صدر هرم خودروسازان لوکس اوایل قرن بیستم، Duesenberg به فراوری خودروهای برترین و نفیس برای مشتریان سخت گیر و متمول معروف بود. این خودروها به قدری گران قیمت بودند که گزینه انتخابی ثروتمندان، از بازیگران تا گانگسترها، محسوب می شدند. دوسنبرگ نه تنها به خاطر شکوه و تجمل، بلکه به خاطر مهندسی بی نظیر نیز معروفیت داشت و بعضی از قدرتمندترین موتورهای فراوریی پیش از جنگ را توسعه داد.
اگر این برند از دوران رکود مالی جان سالم به در برده بود، همچنان رقیبی جدی برای رولزرویس و بنتلی بود و خودروهایی برای ثروتمندان و مشاهیر عرضه می کرد که می توانست بر خودروهای لوکس مدرن آمریکایی مانند لینکلن و کادیلاک فزونی پیدا کند. هیچ کمبودی در امکانات اتوماتیک و بدون احتیاج به دست یا قدرت توربو برای یک دوسنبرگ مدرن وجود نداشت. امروزه، این برند همچنان استاندارد لوکس آمریکایی بود که تمام خودروسازان دیگر آرزوی رسیدن به آن را داشتند، درست همان طور که در دوران اوج خود عمل می کرد.
4. Pontiac (پونتیاک)
هرچند نگه داشتن این همه برند در زیرمجموعه جنرال موتورز ممکن بود زائد به نظر برسد، پونتیاک دهه ها خودروهای منحصر به فرد، سرگرم نماینده و اسپرت ارائه داد. اگرچه دلایل منطقی برای سقوط آن وجود دارد، اما پونتیاک اغلب شعار خود، یعنی ما هیجان می سازیم را تحقق بخشید. یکی از ویژگی های برجسته برند، فراوری خودروهای اسپرتی بود که مجذوب کننده و لذت بخش برای رانندگی بودند، اما قیمت های گزافی نداشتند.
این خودروها بیشتر کمی باکیفیت تر از همتایان شورلت خود بودند و گزینه های بیشتری برای خلق مدل های منحصر به فرد ارائه می دادند. بدون شک، نسخه ای مدرن از پونتیاک شامل Trans-Am افسانه ای بر اساس Camaro فعلی می شد، اما می توانست جایگزین Fiero با یک خودروی دو نفره برقی و سرگرم نماینده گردد. با توجه به اینکه شورلت و بیوک عمدتاً نسخه های مختلفی از همان SUV دو جعبه ای فراوری می نمایند، پونتیاک می توانست یک برند عملکردی ویژه، در خانواده جنرال موتورز باشد و زمان آن رسیده بود که دوباره، آن هیجان را به جریان اصلی بازگرداند.
5. Tucker Corporation (شرکت تاکر)
برای مقابله با سازمان های صنعتی تثبیت شده و کوشش برای پیشی گرفتن از آن ها، احتیاج به یک بینش واقعی است. این امر با تسلا و ایلون ماسک رخ داد که تفکر مرسوم درباره خودرو را بازتعریف کرد و آن را دگرگون ساخت. اگر تاکر منابع مالی به سطح ماسک داشت، شاید شرایط متفاوت بود.
پرستون تاکر می خواست خودرویی فراوری کند که در تمام زمینه هایی که سه غول بزرگ و دیگران شکست خورده بودند - و حتی متوجه شکست نشده بودند - ممتاز باشد. مجله اسمیتسونیان فهرستی از ویژگی های ایمنی که تاکر می خواست شامل نوآوری های شگفت انگیز مانند کمربند ایمنی، داشبوردهای نرم و شیشه هایی که در صورت تصادف خارج می شدند، ارائه داده است؛ در دورانی که ایمنی هنوز در طراحی خودرو لحاظ نمی شد.
تاکر، هم شخص و هم شرکت، به علت تحقیق نادرست SEC و گزارش های جنجالی، از بین رفت، همان طور که وایرد مگزین گزارش نموده است. اگر این وقایع ناگوار اتفاق نمی افتاد، احتمالاً امروز ایمن ترین خودروی برقی آمریکا با نشان تاکر به جای تسلا در خیابان ها حضور داشت. ایده های تاکر بسیار جلوتر از زمان خود بودند و یک تاکر مدرن قطعاً در خط مقدم توسعه خودروسازی قرار می گرفت اگر فرصت ادامه حیات می یافت.
6. DeLorean Motor Company (شرکت موتور دولورین)
با دهه ها تجربه در مدیریت بخش هایی از بزرگ ترین خودروساز جهان، جان دولورین ایده های زیادی را به شرکت خود آورد. با این حال، ایده های خوب لزوماً به معنای ایجاد یک شرکت پیروز نیستند. با این وجود، خودروی DMC-12 که او خلق کرد، تأثیر ماندگاری در فرهنگ عامه گذاشته و همچنان بخشی از فولکلور علاقه مندان به خودروهای آمریکایی است.
در زمان عرضه، DMC-12 خودرویی بود که در پی مخاطب بسیار خاصی بود. تعداد افرادی که توان خرید یک خودروی اسپرت دو نفره و بسیار لوکس با کمترین کاربرد عملی را دارند، محدود است. این همواره درست بوده، اما بازار فعلی جای زیادی برای خودروسازان لوکس با خودروهای فوق العاده قدرتمند و کم کاربرد دارد. یک خودروی اسپرت مدرن با بدنه فولاد ضدزنگ و درب بال مرغی می تواند در بازار امروز جایگاه داشته باشد.
نسخه مدرن دولورین قطعاً برقی بود، اما اگر در اوایل دهه 2000 قبل از مرگ جان دولورین احیا می شد، می توانست به راحتی یک موتور Audi V8 بگیرد یا با مهندسین AMG یک V6 توربوشارژ قوی فراوری کند. با درگذشت جان دولورین در 2005، میراث او به طور قطعی در گذشته ماند، همراه با پسری به نام Marty که با سرعت 141 کیلومتر بر ساعت به آینده می رود.
7. Baker Motor Vehicle Company (شرکت خودروهای بیکر)
یکی از پرفروش ترین برندهای دوران Brass Era (تقریباً 1896 تا 1915)، Baker Motor Vehicle Company به خوبی در منظره خودروسازی امروز جای می گرفت. بیش از یک قرن قبل از ظهور تسلا به عنوان پیشرو در خودروهای برقی، بیکر فروش چشمگیری تا 17 خودروی برقی داشت، از جمله یکی از اولین خودروهایی که برای ناوگان کاخ سفید خریداری شد.
در حالی که راحتی و قدرت موتور احتراقی به سرعت محدودیت های پیشرانه برقی را پشت سر گذاشت، برای مدتی خودروی برقی بیکر یکی از پرفروش ترین ها در آمریکا بود. طبق گزارش Car and Driver، در سال 1903 مهندس شرکت پیروز شد با یک بار شارژ، بردی 324 کیلومتر داشته باشد، اگرچه تنها با سرعت 19 کیلومتر بر ساعت. یک نسخه مدرن از شرکت بیکر می توانست جایگاه بسیار خوبی در انقلاب خودروهای برقی پیدا کند و به عنوان پیشگام اصلی این حوزه، اعتبار خود را حفظ کند.
8. Jensen Motors Limited (جنسن موتورز)
برای مخاطبان بریتانیایی، خودروهای Jensen منحصر به فرد، نوآورانه و قدرتمند برای نجیب زادگان انگلیسی بودند. از ابتدا، جنسن بیشتر به عنوان سازنده بدنه فعالیت می کرد و برای سایر خودروسازان در دوران پیش از جنگ بدنه فراوری می کرد. بعضی از اولین خلاقیت های اصلی آن ها روی شاسی و قوای محرکه دیگر شرکت ها سوار بود.
مدل های بعدی به طور کامل به وسیله جنسن فراوری شدند، اما هنوز از موتورهای سایر شرکت ها استفاده می کردند. یکی از محبوب ترین مدل ها، Interceptor بود که با موتور بزرگ Chrysler Hemi V8 قدرت می گرفت. مجله Australian Jensen Club اعلام نموده است که Jensen Interceptor FF اولین خودروی اسپرت فراوریی با سیستم چهارچرخ متحرک در سال 1966 بود. به عنوان یک شرکت کوچک مستقل، آن ها مجبور بودند منابع خود را با دیگران به اشتراک بگذارند و هنگامی که این کار را کردند، خودروهای فوق العاده ای فراوری کردند.
اگر Jensen Motors امروز وجود داشت، ممکن بود به عنوان یک برند هوشمند و خاص با استفاده از ظرفیت های توسعه گسترده Ford یا VW خودروهای سریع و سرگرم نماینده فراوری کند؛ خودروهایی که برای بیشتر مردم قابل دسترسی نیستند، اما فقط به ثروتمندان اختصاص نداشته باشند. حتی یک خودروی اسپرت بریتانیایی مدرن با موتور Hellcat V8 می توانست گزینه ای مجذوب کننده باشد.
9. Saab Automobile AB (ساب)
از جمله عجیب ترین برندهای خودروسازی، ساب خودروهای منحصربه فردی را با بودجه های محدود و راهکارهای مهندسی ناب سوئدی فراوری می کرد. از جمله ویژگی های عجیب ساب، قرارگیری کلید در مرکز کنسول بین صندلی های جلو و نصب موتور 4 سیلندر شیب دار به صورت معکوس است، به طوری که کلاچ واقعاً در جلوی خودرو واقع شده است. و اجزای محرک به سمت عقب محفظه موتور و دیواره آتش قرار گرفته اند.
ساب قربانی بحران مالی 2008 در جریان بازسازی جنرال موتورز شد، که تصمیم گرفت برند را به بالاترین پیشنهاددهنده بفروشد، همان طور که The New York Times گزارش داده است. کوشش خودروساز بوتیک Spyker برای حفظ برند سوئدی به شکست فاجعه باری انجامید و قطعات ساب به وسیله یک شرکت چینی خریداری شد که طبق گزارش Motor Trend، بعداً ورشکست شد و دیگر بار به عنوان شرکت حمل و نقل برقی احیا شد. در زمان نابودی، ساب در حال توسعه خودروهای مفهومی و پلتفرم های تازه بود. و مدل کاملاً تازه Saab 9-5 را معرفی نموده بود. شرکت تحت رهبری اسپیکر تنها توانست 3,419 دستگاه از مدل های تازه 9-5 فراوری کند تا فراوری متوقف گردد، طبق eSaabparts.com.
احتمالاً یک ساب مدرن مسیر مشابهی را ادامه می داد و مدل های هیبرید و برقی تازه با طراحی به روز ارائه می کرد. بدون بحران مالی 2008، هیچ علتی وجود ندارد که فکر کنیم سوب امروز حضور نداشت.
10. Trabant (ترابانت)
از میان خودروهایی که می خواهیم بار دیگر ببینیم، یک خودروی قدیمی، دودزا و غیرقابل اعتماد از آلمان شرقی احتمالاً در اولویت نیست. شاید احیای چنین برندی عجیب به نظر برسد، اما دلایلی برای آن وجود دارد. برای ناآشناها، ترابانت خودرویی کوچک بود که بین 1957 تا 1990 در آلمان شرقی کمونیستی فراوری شد (فراوری پس از اتحاد آلمان ادامه یافت، اما در 1991 متوقف شد). این خودرو کوچک و ضعیف، فاقد شیشه های برقی، صندلی های برقی و به طور کلی قدرت کافی بود و به وسیله یک موتور 2 سیلندر دو زمانه خنک شونده با هوا با توان 19 کیلووات (26 اسب بخار) و گیربکس چهار سرعته ستون فرمان حرکت می کرد.
طبق گزارش ها، این خودرو خودروی خوبی نبود، یک واقعیت عینی که به وسیله Motor1 تأیید شده است. اما برای اعضای وفادار حزب سوسیالیست DDR یا آلمان شرقی، این خودرو گنج محسوب می شد. با سقوط دیوار برلین، جای تعجب نبود که ترابانت منسوخ و قدیمی فراوریش متوقف گردد. اما با توجه به اینکه صنعت خودروسازی مدرن خودروهای کوچک و ارزان واقعی کمی ارائه می دهد، ترابانت می توانست جایگاه خود را در یک بخش پایین بازار پیدا کند.
تصور جوانان و دانشجویان دانشگاهی که در یک ترابانت مدرن با طراحی اصلی آن حرکت می نمایند، چندان دور از فکر نیست. اگر صفحات وینیل می توانند دوباره، در جدول فروش پیشتاز شوند، هیچ علتی وجود ندارد که ترابانت نتواند همین کار را انجام دهد.
11. Oldsmobile (زیرمجموعه جنرال موتورز - اولدزموبیل)
رنسام اولدز یکی از پیشگامان اولیه صنعت خودروی آمریکا بود. اگرچه بیشتر به اشتباه هنری فورد به عنوان مبتکر خط فراوری خودرو شناخته می گردد، اما این اولدز بود که اولین بار آن را عملی کرد - فورد اولین کسی بود که خط فراوری را اتوماتیک کرد. اولدزموبیل در سال 1908 به وسیله جنرال موتورز خریداری شد و به عنوان یک برند سطح بالا در میانه بازار، خودروهای مجهز و ارزان ارائه می داد.
اولدزموبیل در زمان خود خودروهای فوق العاده ای فراوری کرد. کسانی که در دهه 1980 زندگی می کردند با Cutlass آشنا هستند، خودرویی که مدتی پرفروش ترین خودرو در آمریکا بود. Jetfire سال 1962 اولین خودروی فراوریی مجهز به توربو بود و Toronado امکان فراوری خودروی دیفرانسیل جلو با موتور بزرگ را فراهم کرد.
برترین علت برای احیای اولدزموبیل، بازگرداندن خودروهای سنتی است. شاید SUV و کراس اوورها کاربردی باشند، اما خودروها شخصیت و مجذوب کنندهیت بیشتری دارند. اولدزموبیل می توانست با یک خط کوچک از کوپه ها، سدان ها و استیشن واگن ها با ویژگی ها و طراحی مدرن، کمی سلامت به جاده های آمریکا بازگرداند. یک انتخاب ویژه، از خودروهای مجذوب کننده با داخلی لوکس و امکانات بالاتر از میانه و قیمت کمتر از برندهای لوکس، در بازار فعلی خودرو غایب است. این باید اولدزموبیل تازه باشد.
12. Packard Motor Car Company (شرکت خودروهای پکارد)
شرکت پکارد در سال 1899 تأسیس شد و به عنوان یکی از برجسته ترین خودروسازان لوکس آمریکا شناخته شد. در سال 1903، زمانی که قیمت Oldsmobile Runabout برابر 650 دلار بود، یک Packard 2,600 دلار قیمت داشت. بسیاری از مدل های پکارد در دوران بین دو جنگ، نماد برترین خودروهای آمریکایی بودند، از جمله Twin Six نفیس با موتور V12 حجم 6,9 لیتر (421 اینچ مکعب). با وجود معروفیتی که در طول تاریخ کسب نموده بود، پکارد پس از جنگ جهانی دوم روند نزولی پیدا کرد؛ طبق شرح Hagerty، کاهش هزینه ها، دسترسی محدود به اعتبار و ادغام با استودبیکر باعث شد تا پکارد تا سال 1957 کاملاً کنار رود.
با قرار گرفتن کادیلاک در صدر بازار لوکس آمریکا و کوشش لینکلن برای رقابت، احیای پکارد ممکن است همان چیزی باشد که بازار احتیاج دارد. کادیلاک با مدل آینده Celestiq به قلمرو رولزرویس نزدیک می گردد و هیچ خودروی آمریکایی دیگری در بخش فوق لوکس رقابت نمی نماید. پکارد باید به عنوان یک خودروساز نیش، خودروهای لوکس فراوری کند همچون دهه 30، بدون هیچ محدودیتی در هزینه و با تمرکز بر ایجاد لوکس ترین خودروها. آمریکایی ها قبلاً این کار را انجام داده اند و علتی ندارد که نتوانند دوباره انجام دهند. افزون بر این، فروش خودروهای فوق لوکس و مدل های بسیار گران در بالاترین سطح تاریخ واقع شده است، طبق Jalopnik، بنابراین احتمالاً پکارد می تواند خریدار پیدا کند و دوباره خودرویی خلق کند که برای عموم غیرقابل خرید باشد.
13. Triumph Motor Company (شرکت موتور تریومف)
شرکت تریومف در انگلستان خودرو فراوری می کرد. این شکرت فعالیت خود را از واردات دوچرخه در سال 1885 آغاز نموده، و سه سال بعد فراوری خودرو را آغاز کرد. عملیات فراوری موتورسیکلت در اواخر دهه 1930 فروخته شد و تا امروز فعال به جای مانده است. شرکت خودرو تریومف چندین بار دست به تغییر مالکیت زد. اما همواره فراوری مجموعه ای از خودروهای کوچک و مناسب برای جاده های باریک انگلیس را ادامه داد. مدل های پیروز صادراتی به آمریکا شامل چندین رودستر با سقف باز بود که با وجود قدرت نسبتا کم، اسپرت و لذت بخش برای رانندگی بودند. سقوط تریومف اوایل دهه 1980 با فروپاشی British Leyland رخ داد، که تریومف بخشی از آن بود.
رودسترهای سقف باز در بازار خودرو امروز کم هستند. خودروهای کوچک و سرگرم نماینده، با فرمان دهی کارتینگ تنها با چند مدل نمایندگی می شوند. از جمله Mazda MX-5 و مدل گران تر BMW Z4. با گرایش بخش عمده ای از صنعت به خودروهای برقی، بازگشت تریومف به عنوان یک رودستر اسپرت برقی باید محقق گردد. معماری EV ساخت مدل های مختلف روی همان پلتفرم را آسان تر از همواره نموده است، بنابراین فقط کافی است بدنه ای تازه روی شاسی برقی نصب گردد. با توجه به اینکه BMW مالک و فراورینماینده Mini است، الگویی برای احیای خودروهای انگلیسی وجود دارد و منطقی است، زیرا BMW حقوق تریومف را با خرید Rover در سال 1994 به دست آورد.
14. Holden Ltd. (هولدن)
حذف برند هولدن از بازار تحولی تازه بود؛ به نقل از GM Authority، آخرین خودروها در سال 2017 خط فراوری را ترک کردند. هولدن فراوری خودرو را در استرالیا از سال 1917 آغاز کرد و تا سال 1942، به گفته The Guardian، به زیرمجموعه جنرال موتورز در آن سوی جهان (استرالیا) تبدیل شد. این arrangement (چیدمان/ترتیب) برای دهه ها بی وقفه ادامه یافت و هولدن علاوه بر بسیاری از مدل های بومی، نسخه های منطقه ای منحصربه فردی از خودروهای جنرال موتورز را در اختیار استرالیایی ها گذاشت. شاید شناخته شده ترین هولدن در آمریکای شمالی، نسخه نهایی Pontiac GTO باشد؛ خودرویی وارداتی با نشان گذاری مجدد از Holden Monaro که از نسخه استرالیایی یک موتور LS V8 بسیار پرقدرت بهره می برد.
در حالی که بیشتر خودروهای هولدن همچون یا مشابه دیگر مدل های جنرال موتورز بودند، این شرکت سال ها یک ترکیب منحصربه فردِ خودرو و وانت فراوری می کرد که آن را Ute (یوت) می نامید. بازار آمریکای شمالی آخرین بار یکی از این ها را زمانی دید که فراوری El Camino در دهه 1980 سرانجام یافت، اما هولدن تا آخرین روزها به فراوریشان ادامه داد. علاقه مندان خودرو مشتاق بازگشت یوت هستند، چراکه وسیله ای است قابل تیون و آماده پیست که در عین حال می تواند یک محموله کوچک (مثلاً کمی مالچ) را هم به خانه بیاورد و برای بسیاری مجذوب کننده است. بعضی شرکت ها هم اکنون خدماتی برای تبدیل یوت های استرالیایی به فرمان چپ ارائه می دهند، هرچند این فرایند پرهزینه و زمان بر است. هولدن باید صرفاً با هدف تأمین یوت برای آمریکایی ها احیا گردد. یک هولدنِ احیاشده می تواند شرکت تک مدلی باشد که روی همین گوشه بازار تمرکز می نماید.
15. شرکت روور (The Rover Company Ltd)
یکی از پرافتخارترین برندهای خودروسازی بریتانیا، روور است که تقریباً در تمام طول قرن بیستم بخش جدایی ناپذیر جاده های بریتانیا به شمار می رفت. در سال های نخست، روور تمرکز خود را بر ساخت خودروهای کوچک و ارزان با امکانات محدود گذاشته بود. اما در دوران پس از جنگ جهانی دوم، روور آغاز به فراوری خودروهای بزرگ تر و لوکس تر کرد و به مرور زمان به یکی از پیشگامان خودروسازی در انگلستان تبدیل شد (به نقل از Classic Rover Club).
هرچند روور هیچ گاه در ایالات متحده چندان شناخته شده نبود، اما در بریتانیا، مدل های متأخر این برند به عنوان نمونه ای از لوکس گرایی بریتانیایی ارزان شناخته می شدند؛ جایگزینی مالی تر در برابر رولزرویس و بنتلی. روور بعلاوه خودروهای جالبی فراوری کرد، از جمله استفاده خلاقانه از یک موتور 3.5 لیتری V8 متعلق به بیوک که دهه ها بعد از توقف فراوری آن، همچنان در مدل های مختلف روور مورد استفاده قرار می گرفت. ریچارد هموند در یکی از قسمت های قدیمی برنامه Top Gear اشاره می نماید که ملکه بریتانیا شخصاً مالک یک روور P5 بوده است. بعلاوه مدل تازهتر روور SD1 که تنها در تعداد 1100 دستگاه به ایالات متحده صادر شد (طبق گزارش Autoweek)، به علت طراحی متمایز و مجذوب کننده خود یکی از خودروهای خاص و نوآور آن دوران به شمار می رود.
امروزه نام تجاری Rover در اختیار شرکت BMW واقع شده است و این مسئله می تواند فرصتی برای آلمانی ها باشد تا دوباره آن را به بازار بازگردانند؛ به عنوان برندی لوکس که یک پله پایین تر از خود BMW از نظر قیمت و سطح امکانات قرار گیرد. با توجه به اینکه بی ام و از قبل شبکه فراوری و فروش جهانی خود را در اختیار دارد، تنها کاری که باید انجام گردد، سپردن پروژه به طراحان است. ملکه دیگر در میان ما نیست، اما لزومی ندارد محبوب ترین برند او، یعنی روور، نیز به تاریخ بپیوندد.
منبع: بیت ران